..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ]..

ساخت وبلاگ

نمی ‌دانم چرا این ‌قدر خالی شده‌ ام .نه حرفی برای گفتن دارم و نه احساسي براي بيان كردن . اما خلاصه بگويم كه ١٠ سال گذشت . تولدت مبارك ميم تا ميم عزيزم :)

..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 16:12

یه اصطلاح تو روانشناسی هست به اسم "anhedonia" به حالتی گفته میشه که چیزایی که قبلا شخص رو خوشحال میکرد، دیگه تاثیری تو حالش نداره. در رابطه با خيلي چيز ها من جمله ايام عيد من دچار اين حس شدم . + به عنوان اخرين پست ، توي كامنتا يا لينك ناشناس كه در پست ثابت هست ؛ يك يادگاري ، پيشنهاد ، انتقاد ، سوال و يا بقول مهران مديري چيزي كه بخواي بگي و من توي چند مورد قبلي نگفته باشم رو برام بفرستين :) ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....ادامه مطلب
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 79 تاريخ : پنجشنبه 3 فروردين 1402 ساعت: 13:59

مي دانم که موسم بهارست و با طبیعت و حول حالنا همنوا باید بود و مي ‌دانم هفت‌ سين چیدن و آتش‌ نوروز برافروختن و دعای کنار سفره و دل و روی خرم داشتن را . خوب می‌ دانم دل از تیرگي ‌ها شستن ، لباس نو پوشیدن ، حلالیت‌ طلبی و رو‌ بوسی‌ کردنها را، دیوان حافظ به دست‌ گرفتن و فال نکوفرجام خواستن و درآمدن نوبهارست در آن کوش که خوشدل باشی ها را ؛ اما دلم گرفته است نه از آن دل‌ گیری ‌ها از آنی که همایون سرود دلم گرفته ای‌ دوست هوای گریه با من نمی‌ دانم چرا؟!بغض غریبی می‌ فشارد گلویم را و بسان گریه بچه ‌یتیمی تنها، نفس را فرو می‌ برد بی‌ صدا. رمقي نیست که به رسم عادت پیام تکراری عرض تبریک دوستان و اقوام را باز کنم چه رسد به آن‌ که منم پیامی تکراری فوروارد کنم نمی‌ دانم چرا؟!دیر هنگامی است ذهن ملول من به کیبورد گوشی فرمان تایپ شور و اشتیاق و دلخوشی و امید را نمی‌ دهد نمی‌ دانم چرا؟!کاش می‌ توانستم من هم در نمایش‌ نامه یا مقلب القلوب نشان دهم که حال من خوب است ما همه خوبیم و سال نو را به دعای تغییر گره زنم اما حس اجرا ندارم نمی‌ دانم چرا؟!گیرم سر و رویی صفا دادم و هفت ‌سینی چیدم و حافظی را به دست‌ گیرم اما این‌ بار تورق حافظ فالی بهاری نیاورد كي شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد نمی‌ دانم چرا هجوم پر تکرار خاطرات تلخ و ناگفته‌ های بسیار، دولت ذهن را به تاراج برده است .در هر صفحه و کانال و استاتوس و پروفایلی همه تبریک در تبریک و شادباش‌ گویان. كاش این دروغ بزرگ راست بود اما این همه حال خوش را من یکی باور نمی کنم نمی‌ دانم چرا؟!حال غمین من نه برای گرانی و تورم و نه آینده و جوانان وطن و نه وعده‌ هاي این و آن و نه برای دختران فرار از سمِ مدرسه . شايد من باز افسرده شده‌ ام اما این افسردگی حاد را ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....ادامه مطلب
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 78 تاريخ : پنجشنبه 3 فروردين 1402 ساعت: 13:59

هنوز در سفرم. خیال می ‌کنم در آب‌ های جهان، قایقی است و من مسافر قایق . هزارها سال است سرود زنده‌ ی دریانوردهای کهن رابه گوش روزنه‌ های فصول می‌ خوانم و پیش می‌ رانم. به راستي مرا سفر به کجا می برد؟** سهراب سپهري+ بااينكه از شهريور ١٤٠٠ كه درگير كرونا دلتا شدم و احساس ميكنم زنده ماندم چيزي جز معجزه نبود ، اما مجددا بارها درگير كرونا شدم و امشب هم حال مساعدي ندارم . اما بااين حال شنيدن صداي باران از پشت پنجره در اين وقت شب برايم بسيار لذت بخش است . ++ با هم بشنويم ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....ادامه مطلب
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 23 اسفند 1401 ساعت: 11:47

اگر از من بپرسند كه بهترين سال زندگيت چند سالگي بوده؟ ميگم ٢٧ . نه به اين معني كه ٢٧ سالگي شادي و خوشي بوده، اتفاقا دردهاش خيلي زياد بود و حتي عميق تر هم شده ؛ اما منو هوشيار كرد . دلآرام ٢٨ ساله به هيچ وجه اون دلآرام ٢٧ سالگيش نبود ، به ديد جديدتري از زندگي رسيد . و بيشتر پي به بي معني بودن و بي ارزش بودن زندگي بُرد . فهميد كه زندگي صرفا طنزِ تلخِ بي رحمانه اي بيش نيست . چرا كه هميشه آنچه رو كه به دنبالش بودي و هستي و خيلي انتظارش رو كشيدي ، در بدترين زمان ممكن به تو ميده . اما بااين حال نبايد از ٢٧ سالگي ام غمگين باشم ، چون رنجه كه باعث هوشياري ميشه . مخلص كلام اينكه از ٢٧،٨ سالگي ام ممنونم و به ٢٩ سالگي ام خوش امد ميگم .+ باهم بشنويم ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....ادامه مطلب
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 81 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1401 ساعت: 12:32

١- با این که من در اين ساعت و در اين لحظه دلم سخت گرفته از فضاي اين بيمارستان ولی با برفی که بارید، نوری در دل من تابیده شد. قلبم از این همه زیبایی مچاله شد. به وقت ٠٠:٣٠ بامداد يكشنبه ٢٥ دي ماه ١٤٠١ ٢- این‌ جا همچنان برف می‌ بارد . من در حال گوش دادن به اين قطعه زيبا هستم . برف ميبارد و از پشت پنجره به تماشای آن ایستادم. پرهای بالش خدا بر سرمان مي ‌ریزد. یک‌ آن زمان و مکان را گم کردم و گمان بردم سال ۸۶ است. برف چنان می‌ آید که مدرسه برای یک هفته تعطیل می‌ شود و هر شب، من با خیال راحت به خواب می ‌روم. به وقت نخوابيدن و كلافگي ٠٣:٥٨ بامداد ٣- ميشود هر وقت برف باريد ؛ فقط ياد من بيفتي ؟! بشنويم به وقت ٠٥:٣٤ ٤- بلاخره صبح شد .از شب گذشته برف می‌ بارد. شهر یک ‌دست سفید شده و در سکوتی آرامش‌ بخش فرو رفته. كليك در چهار پنج سال اخیر همچین برفی را به یاد ندارم. انگار سال ۸۶ باشد. یا قبل‌ تر ۸۳، که حتّی بر خورشید هم برف نشست. به راستي كه قدر دانه به دانه ‌ی برف را آدمیزاد وقتی می‌ فهمد که شهر زيبا و كوهستاني اش را خشک و رودخانه هايش را خالی می‌ بيند . پ.ن: مطالب بالا ثبت موقت شده بود . فرصت تكميل را تا به امروز بدست نياوردم . بايد احوالاتم را ثبت كنم تا يادم نرود . اين روزها همه چيز تاكيد ميكنم همه چيز فراموش شده و فراموش ميشود . بايد بنويسم. ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....ادامه مطلب
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 18:37

16752 ساعت از زماني كه از ته دل خنديدم؛ گذشته :) كليك

لابه لاي ثبت احوالاتم ، ميان تمامِ اين غم ها زيبايي را هم ثبت ميكنم . تا فراموش نكنم كليك *

* عكس بدون اديت ، لوكيشن مثل هميشه پشت فرمان و معطل در ترافيك ^_^

..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 108 تاريخ : يکشنبه 13 آذر 1401 ساعت: 12:06

همه انسان ها، در لحظاتي از زندگيشان، خود را تنها احساس مي كنند. تنهايي زيستن يعني جدا شدن از آنچه بوديم براي رسيدن به آن چه در آينده خواهيم بود . الحق و الانصاف تنهايي عميق ترين واقعيت بشری است. و آرامشي كه در تنهايي هست در هيچ چيز ديگري نميتوان يافت . شايد به همين سبب است كه جز يكبار !!! حرف هاي دل شوریده ام را هميشه بر دفتر نوشتم و علاقه اي به اينكه در مورد حالم و يا آرزوهايم با كسي صحبت كنم ؛ و يا حتی ملاقاتي داشته باشم ، نداشته ام . آخر ميداني حقيقت اين است كه وقتي از سر عادت يا دلتنگي و يا حتي تنهايي چیزی را میگویی ,بهتر كه آن را به كسي نگويي بلكه بجایش دفتری برداري و او را بنویسي ، یکی دو روز بعد آنچه را که نوشته‌ای بخوان , و می توانی ببینی که او می ‌توانست چیزی وحشتناک برای گفتن بوده باشد كه جز پشيماني و بد و بيراه گفتن به خود چيزي عايدت نميشود . ضمنا مدتي كه اين كار را انجام دهي ، به این ترتیب به آهستگی استاد خود شده و می‌ دانی چه چیزی گفتنی و چه چیزی نگفتنی و چه كاري نكردي است حتي :) هم اكنون پستم را از همينجا مينويسم :) كه لذت تنهايي بالاي كوه رفتن را با شما تقسيم كنم :) ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....ادامه مطلب
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 118 تاريخ : جمعه 25 شهريور 1401 ساعت: 11:53

ای همه راه آمدی، آری

بنشین خسته‌ ای و حق داری

نَفَسی تازه کن

نمی‌ دانم چند مانده‌ ست از شبِ دشوار

تا رسیدن هنوز باید رفت

کار سخت است و راه ناهموار :)

روح بلندتان شاد آقاي ابتهاج ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....

ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 158 تاريخ : جمعه 25 شهريور 1401 ساعت: 11:53

‏غم، آدمیزاد را بی‌ حرف‌ می‌ كند . غم باعث ميشود كه آدمي نداند دقیقاً از چه بنویسد و اصلا چرا بنويسد ؟

+ حال و هواي غروبِ جمعه ها كليك

++ تركيبي از تابستان و پاييز شهرم كليك

پ.ن: فيلم مربوط به باران بهاري و درخت انجيرم :)

..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 135 تاريخ : جمعه 25 شهريور 1401 ساعت: 11:53