..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ]..

متن مرتبط با «داستان بچه دارشدنم» در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. نوشته شده است

ماجرای بچه دار شدن آرایشگر

  • در شهري در یک کشور خارجی ، آرايشگري زندگي مي‌كرد كه سالها بچه‌دار نمي‌شد. او باخود عهد كرد كه اگر بچه‌دار شود، تا يك ماه سر همه مشتريان را به رايگان اصلاح كند.بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد! روز اول يك شيريني فروش وارد مغازه شد. پس از پايان كار، هنگامي كه قناد خواست پول بدهد، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، يك جعبه بزرگ شيريني و يك كارت تبريك و تشكر از طرف قناد دم در بود.روز دوم يك گل فروش به او مراجعه كرد و هنگامي كه خواست حساب كند، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌ا,ماجرای بچه دار نشدن بهنوش بختیاری,ماجرای بچه دار شدن مجتبی ای,ماجرای بچه دار شدن رونالدو,ماجرای بچه دار شدن آرزو افشار,داستان بچه دار شدن,داستان بچه دار شدن من,داستان بچه دار شدن زن و شوهر,داستان بچه دارشدنم,داستان بچه دار شدن حضرت مریم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها