..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ]..

متن مرتبط با «مثل» در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. نوشته شده است

زيادي كه خوب باشي ديده نميشوي.ميشوي مثل شيشه ي تميز

  • گاهی اوقات سعی می کنیم خیلی مهربون تر باشیم، خیلی بهتر صحبت ک, ...ادامه مطلب

  • دارن هرروزدوباره مثل قدیم.گل لاله ولی پرپر میارن ،علی اکبرهای گلگون کفنویکی بی دست یکی بی سرمیارن

  •   به نام شهیدی کهعباس وار جنگیدزینب وار اسیر شدحسینی وار به شهادت رسید. + شهید مدافع حرم محسن حججی  ++ عنوان از مداحی زیبای سید رضا نریمانی  ,دارن,هرروزدوباره,مثل,قدیمگل,لاله,ولی,پرپر,میارن,،علی,اکبرهای,گلگون,کفنویکی,دست,یکی,سرمیارن ...ادامه مطلب

  • این شروع تازه ، مثل بوی جانماز مادرم عطر خوبی دارد

  •   از روز چهارشنبه که مدرسه را به قصد منزل ترک نمودیم و با یک نت ورکی در اتوبوس هم مسیر شدیم ، مدام فکری به جآن ذهنمان افتاده و ذهن مبارک را قلقلک میدهد . چهارشنبه بعد از اینکه در حالت خواب و بیدار وچرت زدن در اتوبوس ساعت ها با این خانم فک زدیم و قصد داشت من هم نت ورکی شوم که نشدم ، این ایده درذهنم ایجاد شد . قدیمی ها واقعا راست گفتند که : عدو سبب خیر خواهد شد اگر خدا خواهد . که مثالشان هم اکنون مصداق من است ( البت عدو را از خانم نت ورکی فاکتور باید گرفت منتها در مثل جای مناقشه نیست ). بعد از پیاده شدن از اتوبوس باخودم فکر کردم و صحبت ها و نحوه ی کار و فعالیت های این بازاریابی ها رامرور کردم و باخود گفتم  که میتوان الگو برداری کرد منتها بایک روش دیگر . روشی بی دردسر و صد البته خداپسندانه . اما این ایده مان که قصد عملی کردنش را دارم ، باید استارتش صحیح زده شود . چرا که بحث اصلی برسر این قضیه است که باید از جایی شروع کنم که اعتماد وجود داشته باشد . اساس کارم جدای از توکل و کمک خدا با اعتماد کلید میخورد . درمرحله ی اول جذب اعتماد و بعدش ان شاالله مراحل بعدی . احساس میکنم که از دانشگاه شروع, ...ادامه مطلب

  • فلفل نبین چه ریزه !!!

  •   وارد رستوران که شدیم روی پله های ورودی  دختری خوشکل ؟ / خوشگل ؟ نشسته بود که عروسکش یک پا بیشتر نداشت . مامان و بابایش پشت یه میز مشغول صحبت بودن . دخترک نیم وجب بود .گارسون به سه نفری که می خواستند یک صندلی از میز چهارنفره رابردارند و بگذارند کنار میز دونفره ، گفت : پشت همون میز چهارنفره بشینید . آنها گفتند : میز دونفره کوچیکتره ما می خوایم به هم نزدیکتر باشیم . گارسون گفت : پس از من بخواین صندلی جابه جا کنم سر خود میزا رو بهم نریزید. (با خودم گفتم این بابا ازآن گنده دماغاست ... یک صندلی دیگر این حرفها را ندارد ) دوتا مرد بودن سر میز کناری ، یکی ازآنها گفت : ی,فلفل نبین چه ریزه به انگلیسی,فلفل نبین چه ریزه,فلفل نبین چه ریزه گوگوش,فلفل نبين چه ريزه,شعر فلفل نبین چه ریزه,کتاب فلفل نبین چه ریزه,نمایش فلفل نبین چه ریزه,اهنگ فلفل نبین چه ریزه,ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه,معادل انگلیسی فلفل نبین چه ریزه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها