این شروع تازه ، مثل بوی جانماز مادرم عطر خوبی دارد

از روز چهارشنبه که مدرسه را به قصد منزل ترک نمودیم و با یک نت ورکی در اتوبوس هم مسیر شدیم ، مدام فکری به جآن ذهنمان افتاده و ذهن مبارک را قلقلک میدهد . چهارشنبه بعد از اینکه در حالت خواب و بیدار وچرت زدن در اتوبوس ساعت ها با این خانم فک زدیم و قصد داشت من هم نت ورکی شوم که نشدم ، این ایده درذهنم ایجاد شد . قدیمی ها واقعا راست گفتند که : عدو سبب خیر خواهد شد اگر خدا خواهد . که مثالشان هم اکنون مصداق من است ( البت عدو را از خانم نت ورکی فاکتور باید گرفت منتها در مثل جای مناقشه نیست ). بعد از پیاده شدن از اتوبوس باخودم فکر کردم و صحبت ها و نحوه ی کار و فعالیت های این بازاریابی ها رامرور کردم و باخود گفتم  که میتوان الگو برداری کرد منتها بایک روش دیگر . روشی بی دردسر و صد البته خداپسندانه . اما این ایده مان که قصد عملی کردنش را دارم ، باید استارتش صحیح زده شود . چرا که بحث اصلی برسر این قضیه است که باید از جایی شروع کنم که اعتماد وجود داشته باشد . اساس کارم جدای از توکل و کمک خدا با اعتماد کلید میخورد . درمرحله ی اول جذب اعتماد و بعدش ان شاالله مراحل بعدی . احساس میکنم که از دانشگاه شروع کنم بهتر باشد شاید هم حوزه . چرا که آنجا نیمچه اعتمادی نسبت به بنده خداروشکر هست و میتوانم کارم را پیش ببرم . و همکاری هایی صورت خواهد گرفت . شاید در دانشگاه های دیگر هم از طریق اساتید محترم تبلیغ شود و آنها هم بپذیرند و وارد کار شوند . و یا شاید در نشریه خودم مطلب را درج کنم و قسمتی از اتاق کارم در بسیج را به این کار اختصاص بدهم . نمیدانم فقط هرچقدر که میگذرد این عقیده روز به روز در من پررنگ تر میشود که کار های بزرگ صرفا همت بزرگ میخواهد نه اینکه آن را دور از ذهن بدانم و فقط دعا کنم و شعار بدهم . استارت کار که خوب باشد شاید کارم را از فضای حقیقی به فضای مجازی بکشانم و از بین دوستان مجازی کسانی که به نسبت اعتمادی به من دارند آن ها را هم شریک خود کنم اصلا شاید بتوان گفت یک جور نمایندگی از من و امثال من باشند در دیگر استانها :) و شاید کلا خود شماهم دست به اقدام چنین کاری بزنید و این بار ما عدو شویم و سبب خیر ان شاالله :) البته ناگفته نماند ایده ای که در ذهن دارم قبل تر از من هم ممکن است خیلی ها اجرایش کرده باشند . شاید باخودتان فکر کنید چه کاری میتواند باشد ؟! ولیکن دراین میان پای بندی و دوام مسئله مهم است . میدانید ، به این نتیجه رسیده ام که مدام درگیر تعریف واژه ها شدن و پیدا کردن دلیل برای کار بقیه ی زندگی را از ادم میگیرد همیشه ازما میخواهند که مثلا تفاوت شادی و خوشبختی را بدانیم اما یاد نمیدهند چطور از هیچ ، شادی بسازیم برای خودمان . شعار ها همیشه قشنگند اما راهکار پیدا کردن نه . چند روزیست میخواهم از هیچ ، چیزی بسازم تاکه دیگر میزکارم را باز کردم ، ننویسم که این روزها به هیچ مشغولم .

+ اربعین سرور و سالار شهیدان را به محضر آقا امام زمان (عج) و شما دوستان و عزاداران حسینی تسلیت عرض میکنم .

++  امشب جون همه برلبه ، روضه خون مادر زینبه کلیک ( اگه باشنیدنش دلتان شکست مارا هم دعا کنید )