یه اصطلاح تو روانشناسی هست به اسم "anhedonia" به حالتی گفته میشه که چیزایی که قبلا شخص رو خوشحال میکرد، دیگه تاثیری تو حالش نداره. در رابطه با خيلي چيز ها من جمله ايام عيد من دچار اين حس شدم . + به عنوان اخرين پست ، توي كامنتا يا لينك ناشناس كه در پست ثابت هست ؛ يك يادگاري ، پيشنهاد ، انتقاد ، سوال و يا بقول مهران مديري چيزي كه بخواي بگي و من توي چند مورد قبلي نگفته باشم رو برام بفرستين :) بخوانید, ...ادامه مطلب
غم، آدمیزاد را بی حرف می كند . غم باعث ميشود كه آدمي نداند دقیقاً از چه بنویسد و اصلا چرا بنويسد ؟ + حال و هواي غروبِ جمعه ها كليك++ تركيبي از تابستان و پاييز شهرم كليكپ.ن: فيلم مربوط به باران بهاري و درخت انجيرم :) بخوانید, ...ادامه مطلب
شايد حق با ملاصدراست که بهشت و جهنم را ظهور و تجسم قوه ی خیالیه و از جنس خواب و رویا می داند. فکر کن آدم بعد از مرگ الی الابد توی رویاهای شیرین باشد، محشر است. و صد البته الی الابد کابوس دیدن هم فلاکتی است برای خودش. * منطقي نيست كه بخواهيم يكسال گناه را در يك شب تسويه كنيم . ولي ادميزاد است ديگر. دعا كنيم براي كابوس هايمان ** اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً. بخوانید, ...ادامه مطلب
يكي از تفريحات و لذت هاي زندگي من تنهايي به بالاترين نقطه ي شهر رفتن كليك و ساعت ها در سكوت خيره به شهر شدن است . گاه آنقدر محو داستان هر يك از چراغ هاي روشن خانه هاي اين شهر ميشوم كليك كه ديگر زمان از دستم خارج ميشود . اما همين لحظات براي من بسيار زيبا و دلنشين هست . به طوري كه اصلا علاقه اي به جايگزين كردن اين تفريح با ساير تفريحات معمول را ندارم . چرا كه روز به روز ديدگاه عميق تري از زندگي را به من هديه ميدهد . بهتر ميفهمم كه چقدر با وجود اين همه بزرگي و عظمت جهان ، ما انسان ها هيچيم و دنيا چقدر عبث و باطل است . درباب همين مطلب و پيرامون عبث بودن وجود ؛ شوپنهاور اشاراتی دارد که صحنه های زندگی همچون تصاویر منقوش برسنگ های سخت و ناهموارند. از نگاه نزدیک اثری برما نمیگذارند و چیز زیبایی در آنها یافت نميشود مگر آنکه قدری دورتر بایستیم . در واقع دست یافتن به آنچه مدتها در آرزویش بسر برده ایم ؛ فقط کشف این حقیقت است که آن چیز چه مایه پوچ و توخالی بوده ! گاهي ماچنان زندگی میکنیم که گویی درانتظار چیزی بهتر هستیم حال آنکه اغلب آرزو میکنیم که ای کاش گذشته بازگردد و برآن حسرت میخوریم. ما به زمان بسان چیزی نظرمیکنیم که باید درگذرد و دراین رهگذر مارا به اهداف و خواسته هايمان برساند . اكثر مردم هنگامیکه به پایان کار میرسند و نظری بر گذشته می افکنند در می یابند که سرتاسر زندگی را چون چیزی گذرازیسته اند و باحيرت مشاهده میکنند که آنچه بی اعتنا از کنارش گذشته اند و لذتی از آن نبرده اند ، همان زندگی شان بوده یعنی همان چیزی که بخاطرش زندگی کرده اند .آه، چه مخلوق حریص, ...ادامه مطلب
حاج قاسم هم رفت. به حضورش عادت کرده بودیم مثل آن داداش بزرگ معروف دعواهای کودکی مان که هروقت کم می آوردیم از او مایه می گذاشتیم، حاج قاسم هم برگ برنده ي همیشگی بود. هروقت نتانیاهو و ترامپ گنده تر , ...ادامه مطلب
در انتخابات کلمات دقت کنیم ، گاهی یک کلمه ی اشتباهی، نقطه ی پایان یک رابطه است :) و انسان به اين نتيجه ميرسد كه تنهایی، اصلا چیز غمگین کننده و ناشادمانی نبوده و نيست و نخواهد بود :) به همين سادگي :)+ بي مخاطب :), ...ادامه مطلب
خودم را قایم می کنم پشت لبخندها. پشت مشغولیت های روزمره. عادی زندگی می کنم. بی سر و صدا رفت و آمد می کنم. خودم را گم می کنم توی بوی قهوه ای که بی دلیل بیدار نگهم دارد. فرار می کنم از خودم. فرار می کن, ...ادامه مطلب
جالب است . اخبار ساعت دو، صفهای طولانی هزاران مرد و زن و پیرمرد و پیرزن را نشان میدهد که مثل کشورهای قحطیزده، ساعتها داخل صف مرغ دولتی ایستاده اند و از طرف دیگر هزاران هزار دههی شصتی و دههی هفتا, ...ادامه مطلب
یادم باشد همیشههنوز خسته تری از من، هستکه مستحق صندلی خالیشدهی اتوبوس باشد., ...ادامه مطلب
مدتی است به این نتیجه رسیده ام که بسیاری از نرسیدن ها ریشه اش در عدم استمرار , است.عدم استمرار , (ادامه نیافتن - ادامه ندادن) یک ریشه تاریخی در این مملکت دارد و ما که حامل این ژن تاریخی هستیم عادت کرده , ...ادامه مطلب
افتادگی بعضی ها،توهم بلندی برای بعضی های دیگر می آورد.اینگونه می شود که گاه نکته ای کوچک، می شود گره ای سنگین به تریش قبا یا پر شال بعضی های دیگر!, ...ادامه مطلب
جلا نمی یابد که ، کِدر می شود روح آدمی در گذار سالها. + :(, ...ادامه مطلب
مردم آنقدرها هم که فکر میکنید به شما اهمیت نمیدهند. شاید تلخ و ناگوار به نظر برسد اما واقعیت دارد. اگر همیشه فکرمان درگیر برداشت دیگران در مورد خودمان باشد، باعث میشود نظرات و توقعات دیگران برایمان تعیین کننده بشود.اینکه چه کسی هستیم، مدام در حال تغییر است . گذشته، حال و آیندهی ما کاملا با هم متفاوت است زیرا نگرش ما طبق شرایط زندگی و تجربیات، تغییر, ...ادامه مطلب
امام على عليه السلامفرمود: اَلنّاسُ نيامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهوا (مردم خوابن، وقتی بیدار می شن که بمیرن.) ماجراهایی دارم با خواب های وقت و بی وقتم. یه زمانی بود اگه حجم و شدت کارم یهو زیاد می شد و سردرگم می شدم که چیکار باید بکنم، حتمن همون موقع می خوابیدم. البته بعدها فهمیدم کار بی ربطی هم نبوده چون باعث می شده بتونم با فراغ بال روی موضوع تمرکز کنم و راه حل بهتری برای مشکل پیش اومده پیدا کنم. الان اما اوضاع خوابم پیچیده تر شده. یه وقتایی انگار دچار حمله خواب آلودگی می شم و توی یه فاصله زمانی با چند حمله -که هنوز نفهمیدم منظمه یا نه- روبرو می شم. یه وقتایی که دور و اطرافم خلوته و امکان خوابیدن هست، همون حمله اول کارمو می سازه و تموم. تا اینجاشو خیلی کاری ندارم. خدا رحم کنه اون وقتی رو که درگیر کارم و اصلن امکان نداره بتونم بخوابم. توانایی که توی این موقعیتا به دست میارم برای خودم باور نکردنیه. البته این توانایی به میزان راحت بودنم با طرف مقابل هم بستگی داره. (هرچند ممکنه این راحتی به قیمت جونم تموم بشه اینجور وقتا!) داشتم از تواناییم می گفتم که کافیه تو جلسه ای باشم که نشه خوابید و مجبور بشم که چشمامو باز نگه دارم. می دونی که توی این موقعیت پلک چشما چند کیلو وزن پیدا می کنه؟ از این مرحله گذشتم و الان دیگه تونستم توی شرایط نامناسب با چشم باز بخوابم. مشکلم توی این شرایط اینه که یه , ...ادامه مطلب
دل پر از شوق رهاییست ،ولی ممکن نیستبه زبان آورم آن را که تمنا دارم# فاضل نظری ,رهاییست ...ادامه مطلب