..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ]..

متن مرتبط با «کتاب فلفل نبین چه ریزه» در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. نوشته شده است

چه نادانند

  • چه نادانند آن مردمی که گمان می برند عشق با معاشرت طولانی و همراهی مستمر پدید می‌آید.عشقِ حقیقی آن است که زاده‌ی سازگاری روحی باشد و اگر این تفاهم در یک لحظه کامل نشود، در یک سال و یک نسل تمام نیز به کمال نمی‌رسد!"جبران خلیل جبران" + مخاطب خاص ندارد  :) برچسب‌ها: یه دآنشجومعلم میگوید+ نوشته شده در  جمعه سیزدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت   توسط  یه دآنشجو مُعلّم  |  , ...ادامه مطلب

  • هر چه گشتیم در این شهر نبود اهلِ دلی که بداند غمِ دلتنگی و تنهاییِ ما

  •   فقط یک بار حس کردم یک نفر درکم کرد.. تازه با ربه کا بهم زده بودم و حالم خیلی بد بود ، توی کافه نشسته بودم که دختر پیشخدمت به من گفت چقدر بهم ریخته ام .. ماجرای دعوای با ربه کا و جدا شدنمان را برایش تعریف کردم .. و او در جواب به من نگفت همه درد دارند ، نگفت باید شرمنده باشم که چنین چیزی اذیتم می کن, ...ادامه مطلب

  • افسوس که هرآنچه برده ام باختنی ست

  •  خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودشبنماند هیچش الا هوس قمار دیگر, ...ادامه مطلب

  • سعی کن عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه به آن می نگری

  • از بزرگیست که:" سعی کن عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه به آن می نگری"در کوره راهی در میان یک دشت، که از کنار تک درخت کهنسال و تنومندی می گذشت دو رهگذر از دو سوی، راه خود را به سوی درخت ادامه می دادند.اولی اندیشید:" چه مغرور ایستاده و با تکبر شاخ و برگ گشوده . آنچنان قامت برافراشته که می انگارد تا پ, ...ادامه مطلب

  • فلفل نبین چه ریزه !!!

  •   وارد رستوران که شدیم روی پله های ورودی  دختری خوشکل ؟ / خوشگل ؟ نشسته بود که عروسکش یک پا بیشتر نداشت . مامان و بابایش پشت یه میز مشغول صحبت بودن . دخترک نیم وجب بود .گارسون به سه نفری که می خواستند یک صندلی از میز چهارنفره رابردارند و بگذارند کنار میز دونفره ، گفت : پشت همون میز چهارنفره بشینید . آنها گفتند : میز دونفره کوچیکتره ما می خوایم به هم نزدیکتر باشیم . گارسون گفت : پس از من بخواین صندلی جابه جا کنم سر خود میزا رو بهم نریزید. (با خودم گفتم این بابا ازآن گنده دماغاست ... یک صندلی دیگر این حرفها را ندارد ) دوتا مرد بودن سر میز کناری ، یکی ازآنها گفت : ی,فلفل نبین چه ریزه به انگلیسی,فلفل نبین چه ریزه,فلفل نبین چه ریزه گوگوش,فلفل نبين چه ريزه,شعر فلفل نبین چه ریزه,کتاب فلفل نبین چه ریزه,نمایش فلفل نبین چه ریزه,اهنگ فلفل نبین چه ریزه,ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه,معادل انگلیسی فلفل نبین چه ریزه ...ادامه مطلب

  • ماجرای بچه دار شدن آرایشگر

  • در شهري در یک کشور خارجی ، آرايشگري زندگي مي‌كرد كه سالها بچه‌دار نمي‌شد. او باخود عهد كرد كه اگر بچه‌دار شود، تا يك ماه سر همه مشتريان را به رايگان اصلاح كند.بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد! روز اول يك شيريني فروش وارد مغازه شد. پس از پايان كار، هنگامي كه قناد خواست پول بدهد، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، يك جعبه بزرگ شيريني و يك كارت تبريك و تشكر از طرف قناد دم در بود.روز دوم يك گل فروش به او مراجعه كرد و هنگامي كه خواست حساب كند، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌ا,ماجرای بچه دار نشدن بهنوش بختیاری,ماجرای بچه دار شدن مجتبی ای,ماجرای بچه دار شدن رونالدو,ماجرای بچه دار شدن آرزو افشار,داستان بچه دار شدن,داستان بچه دار شدن من,داستان بچه دار شدن زن و شوهر,داستان بچه دارشدنم,داستان بچه دار شدن حضرت مریم ...ادامه مطلب

  • من که توی سیاهی ها از همه رو سیاه ترم ، میون اون کبوترا با چه رویی بپرم ؟

  •   دلـم تنــگ است برای خواندن تابلوهای کیلومتری مشهـــد . برای گذشتن از پیچ و روبرو شدن با گلدســته ها و گنبــدت .برای آن قدمهایی که هر لحظه آرامتر میشد و قلبــی که ضربانش به گوش میرسید .دلم هــوای آن اذن دخـول با هــق هــق را دارد .هوای آن نمــازهای شکستــه ایی که میان غلغلــه ی جمعیت میخوانم و بعد کفــش به دست راهی داخل میشوم .دلم یک ذره شده برای اظطــراب لحظه های نزدیک شدن تا رسیدن به ضــریح و برای ایستادن با گریه و دست به سر گرفتن هایم وقت نگاه به ضــریح .دلم حتی تنــگ شده برای بوسیدن "درب وردی" و برای رواق به رواق پشت سر گذشتن و رسیدن به "پنجره فولاد",من که توی سیاهیا از همه,من که توی سیاهیا,من که توی سیاهی ها,من که توی سیاهیا محسن چاوشی,من كه توي سياهيا,من همونم که توی موج بلا,من نه چنانم که تویی,دانلود اهنگ من که توی سیاهیا,من نه بر آنم که تویی,من نه چنانم که تویی یساری ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها