..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ]..

متن مرتبط با «این روز ها اینگونه ام» در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. نوشته شده است

شما كه گردنت بلنده ميشه بگي باهار كدوم وره ؟!

  • یه اصطلاح تو روانشناسی هست به اسم "anhedonia" به حالتی گفته میشه که چیزایی که قبلا شخص رو خوشحال میکرد، دیگه تاثیری تو حالش نداره. در رابطه با خيلي چيز ها من جمله ايام عيد من دچار اين حس شدم . + به عنوان اخرين پست ، توي كامنتا يا لينك ناشناس كه در پست ثابت هست ؛ يك يادگاري ، پيشنهاد ، انتقاد ، سوال و يا بقول مهران مديري چيزي كه بخواي بگي و من توي چند مورد قبلي نگفته باشم رو برام بفرستين :) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • امید هیچ معجزه اي ز مرده نیست؛ زنده باش!

  • ١- با این که من در اين ساعت و در اين لحظه دلم سخت گرفته از فضاي اين بيمارستان ولی با برفی که بارید، نوری در دل من تابیده شد. قلبم از این همه زیبایی مچاله شد. به وقت ٠٠:٣٠ بامداد يكشنبه ٢٥ دي ماه ١٤٠١ ٢- این‌ جا همچنان برف می‌ بارد . من در حال گوش دادن به اين قطعه زيبا هستم . برف ميبارد و از پشت پنجره به تماشای آن ایستادم. پرهای بالش خدا بر سرمان مي ‌ریزد. یک‌ آن زمان و مکان را گم کردم و گمان بردم سال ۸۶ است. برف چنان می‌ آید که مدرسه برای یک هفته تعطیل می‌ شود و هر شب، من با خیال راحت به خواب می ‌روم. به وقت نخوابيدن و كلافگي ٠٣:٥٨ بامداد ٣- ميشود هر وقت برف باريد ؛ فقط ياد من بيفتي ؟! بشنويم به وقت ٠٥:٣٤ ٤- بلاخره صبح شد .از شب گذشته برف می‌ بارد. شهر یک ‌دست سفید شده و در سکوتی آرامش‌ بخش فرو رفته. كليك در چهار پنج سال اخیر همچین برفی را به یاد ندارم. انگار سال ۸۶ باشد. یا قبل‌ تر ۸۳، که حتّی بر خورشید هم برف نشست. به راستي كه قدر دانه به دانه ‌ی برف را آدمیزاد وقتی می‌ فهمد که شهر زيبا و كوهستاني اش را خشک و رودخانه هايش را خالی می‌ بيند . پ.ن: مطالب بالا ثبت موقت شده بود . فرصت تكميل را تا به امروز بدست نياوردم . بايد احوالاتم را ثبت كنم تا يادم نرود . اين روزها همه چيز تاكيد ميكنم همه چيز فراموش شده و فراموش ميشود . بايد بنويسم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پاييزم و چشم انتظار بهار :)

  • ‏غم، آدمیزاد را بی‌ حرف‌ می‌ كند . غم باعث ميشود كه آدمي نداند دقیقاً از چه بنویسد و اصلا چرا بنويسد ؟ + حال و هواي غروبِ جمعه ها كليك++ تركيبي از تابستان و پاييز شهرم كليكپ.ن: فيلم مربوط به باران بهاري و درخت انجيرم :) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • 8 سال و ٣٦٥ روز گذشت

  • هميشه تولد علامتيست پر معنا در سر رسيد تقويم ها ، اين بار اما دليلي شد براي نوشتن اين متن با دستان من براي تشكر و قدرداني ، تشكر از وبلاگ عزيزم كه براي هميشه در دل و خاطرم ماندگار خواهد ماند .  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نا اميدي

  • انسان نميتواند طولاني مدت با احساس پوچي سركند ، اگر به سوي چيزي رشد نكند ؛ كاملا راكد و منفعل نمي ماند ، بلكه استعداد هاي فروخورده اش به ناخوشي ، نااميدي و در نهايت فعاليت هاي ويرانگر تبديل ميشود . احساس پوچي يا خلاء معمولا ازافراد نااميد سرچشمه ميگيرد . كه از انجام هركار موثر در زندگي خود يا دنيايي كه در آن زندگي مي كنند ، ناتوانند . خلاء دروني حاصل انباشتگي دراز مدت اين عقيده ي خاص فرد درباره ي خود است كه قادر نيست به عنوان يك موجود هستي مند زندگي خود را اداره كند . يا نگرش ديگران را نسبت به خود تغيير دهد . يا تاثير مفيدي بر دنياي اطرافش بگذارد. يا به خواسته هاي خود جامعه عمل بپوشاند . در نتيجه گرفتار همان حس پوچي و نااميدي ميشود كه بسياري از مردم روزگار ما دچار شده اند . و از انجايي كه خواست و احساس اش تغيير مهمي را ايجاد نميكند ؛ خيلي زود خواستن و احساس كردن را كنار مي گذارد . از سوي ديگر بي احساسي و فقدان عاطفه دفاع هايي هستند در برابر اضطراب !!! وقتي كه كسي مدام خود را با خطري مواجه ميبيند كه قادر نيست بر آن غلبه كند ، آخرين دفاعش اين است كه حتي از حس كردن آن خطرات و سختي هاي پيش رو هم پرهيز كند  و راحت تر بگويم جا بزند . ما انسان ها نااميد اگر نبوديم ، زندگي شادتري داشتيم . معجزه هاي بيشتري را جذب ميكرديم . كه همين موضوع  را خودم بارها به چشم خود ديده ام و صرفا يك شغار نيست . مااگر ناميد نبوديم ، قدم هاي بهتري را برميداشتيم و حالمان بهتر ميشد . ما انسان ها گويا عادت كرده ايم كه خيلي زود از همه چيز نااميد شويم و هيچ تلاشي براي خواسته هاي خود انجام ندهيم . شايد چون اميدوار بودن انرژي و زحمت بيشتري را ميطلبد ، چون برداشتن مانع ها و باز كردن مسير س, ...ادامه مطلب

  • تنها مرگ است كه دروغ نميگويد

  • يكي از تفريحات و لذت هاي زندگي من تنهايي به بالاترين نقطه ي شهر رفتن  كليك و ساعت ها در سكوت خيره به شهر شدن است . گاه آنقدر محو داستان هر يك از چراغ هاي روشن خانه هاي اين شهر ميشوم  كليك كه ديگر زمان از دستم خارج ميشود . اما همين لحظات براي من بسيار زيبا و دلنشين هست . به طوري كه اصلا علاقه اي به جايگزين كردن اين تفريح با ساير تفريحات معمول را ندارم . چرا كه روز به روز ديدگاه عميق تري از زندگي را به من هديه ميدهد . بهتر ميفهمم كه چقدر با وجود اين همه بزرگي و عظمت جهان ، ما انسان ها هيچيم و دنيا چقدر عبث و باطل است . درباب همين مطلب و پيرامون عبث بودن وجود ؛ شوپنهاور اشاراتی دارد که صحنه های زندگی همچون تصاویر منقوش برسنگ های سخت و ناهموارند. از نگاه نزدیک اثری برما نمیگذارند و چیز زیبایی در آنها یافت نميشود مگر آنکه قدری دورتر بایستیم . در واقع دست یافتن به آنچه مدتها در آرزویش بسر برده ایم ؛ فقط کشف این حقیقت است که آن چیز چه مایه پوچ و توخالی بوده ! گاهي ماچنان زندگی میکنیم که گویی درانتظار چیزی بهتر هستیم حال آنکه اغلب  آرزو میکنیم که ای کاش گذشته بازگردد و برآن حسرت میخوریم. ما به زمان بسان چیزی نظرمیکنیم که باید درگذرد و دراین رهگذر مارا به اهداف و خواسته هايمان برساند . اكثر مردم هنگامیکه به پایان کار میرسند و نظری بر گذشته می افکنند در می یابند که سرتاسر زندگی را چون چیزی گذرازیسته اند و باحيرت مشاهده میکنند که آنچه بی اعتنا از کنارش گذشته اند و لذتی از آن نبرده اند ، همان زندگی شان بوده یعنی همان چیزی که بخاطرش زندگی کرده اند .آه، چه مخلوق حریص, ...ادامه مطلب

  • عادت هيچ ربطي به فراموشي ندارد :)

  • چند سال پیش يكي از آشنايان به اسم مريم خانم دو فرزند خود را با فاصله ي زماني كم از دست داد . اين خانم زندگی‌ اش كلا به دو قسمت پیش از فوت فرزندان و پس از فوت انها تقسیم کرده بود. يكبار كه من شاهد درد , ...ادامه مطلب

  • مرگ تو جهانی را محزون و و جهانی را خوشحال کرد

  • حاج قاسم هم رفت. به حضورش عادت کرده بودیم مثل آن داداش بزرگ معروف دعواهای کودکی ‌مان که هروقت کم می‌ آوردیم از او مایه می‌ گذاشتیم، حاج قاسم هم برگ برنده ي همیشگی بود. هروقت نتانیاهو و ترامپ گنده ‌تر , ...ادامه مطلب

  • يكي از افتخارات زندگي ام شايد همين باشد كه هيچ وقت آدم دورو اي نبوده ام :)

  • يا اصول نقابت را خوب و محکم بچین که هیچ کسی پی به اصلت نبرد ، یا نقابت را بردار تا همه تکلیف خودشان را بدانند :) , ...ادامه مطلب

  • اين روزهاي من

  •  خودم را قایم می کنم پشت لبخندها. پشت مشغولیت های روزمره. عادی زندگی می کنم. بی سر و صدا رفت و آمد می کنم. خودم را گم می کنم توی بوی قهوه ای که بی دلیل بیدار نگهم دارد. فرار می کنم از خودم. فرار می کن, ...ادامه مطلب

  • من از حالم به این مردم دروغای بدی می گم

  • بسياري از نرسيدن ها ريشه اش در عزم استمرار است

  •   مدتی است به این نتیجه رسیده ام که بسیاری از نرسیدن ها ریشه اش در عدم استمرار , است.عدم استمرار , (ادامه نیافتن - ادامه ندادن) یک ریشه تاریخی در این مملکت دارد و ما که حامل این ژن تاریخی هستیم عادت کرده , ...ادامه مطلب

  • خسته ام

  •   مثل يك آهنربا وسط يه قوطي پيچ و مهره خودم را درگير كرده ام. از بس به همه جواب مثبت دادم و هر كاري از دستم بر ميامد انجام دادم از كار خودم دور افتادم. يعني اين وسط  دلآرام گم شد. مثل همان آهنربا كه د, ...ادامه مطلب

  • با نهايت تاسف

  •   جلا نمی یابد که ، کِدر می شود روح آدمی در گذار سالها.   + :(, ...ادامه مطلب

  • مردم آنقدرها هم که فکر می‌کنید به شما اهمیت نمی‌دهند

  • مردم آنقدرها هم که فکر می‌کنید به شما اهمیت نمی‌دهند. شاید تلخ و ناگوار به نظر برسد اما واقعیت دارد. اگر همیشه فکرمان درگیر برداشت دیگران در مورد خودمان باشد، باعث می‌شود نظرات و توقعات دیگران برای‌مان تعیین کننده بشود.اینکه چه کسی هستیم، مدام در حال تغییر است . گذشته، حال و آینده‌ی ما کاملا با هم متفاوت است زیرا نگرش ما طبق شرایط زندگی و تجربیات، تغییر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها