عادت هيچ ربطي به فراموشي ندارد :)

ساخت وبلاگ

چند سال پیش يكي از آشنايان به اسم مريم خانم دو فرزند خود را با فاصله ي زماني كم از دست داد . اين خانم زندگی‌ اش كلا به دو قسمت پیش از فوت فرزندان و پس از فوت انها تقسیم کرده بود. يكبار كه من شاهد درد و دل مريم خانم با فاطمه خانم بودم . ايشان هم متاسفانه عزيزي را از دست داده بود . و خود يقينا داغ سنگيني بر دل داشت . فاطمه خانم به مريم خانم گفت که به نبودشان عادت می ‌کنی، برو صورتت رو بشور تا برايت چايي بریزم . راستش نميدانم به طور قطعي بگويم و نظر بدهم چرا كه من هيچوقت در جايگاه مريم و فاطمه خانم نبوده ام اما عقيده ام اين است كه خاصیت آدم همین عادت کردن است . انسان عادت ميكند چون زندگی ادامه دارد ولی فراموش نمی‌کند چون زنده است.

متنم را با مثالي آغاز كردم تا به اين نكته برسم كه  از دست دادن آدم‌ های زندگی، حال بر اثر فوت يا شكست عشقي و يا هر دليل ديگري ، مثل از دست دادن عضوي از بدن بر اثر يك سانحه يا اتفاق است . چرا كه انسان بطور مثال بدون دست يا چشم آدم زنده می‌ ماند و به نداشتن‌ شان عادت می ‌کند و حتي ممكن است كه اين از دست دادن تلاش و اراده ي او را بيشتر كند مثل همين معلوليني كه در زمينه هاي مختلف هنري و ورزشي و ... خوش ميدرخشند اما هيچ كدام از آنها فراموش نمی‌ كنند. جای خالی، فراموش ‌نشدنی است. درست مثل همین فوت خاله و مادر بزرگم كه به فاصله ي كمتر از چهل روز اتفاق افتاد . آرام آرام همه ‌مان عادت می‌ کنیم. به نبودن آن آدم ‌ها. عادت می‌ كنيم اما فراموش هرگز . عادت هیچ ربطی به فراموشی ندارد. عادت می‌ کنیم چون زندگی ادامه دارد چون بايد براي بقيه ي كساني كه دوستشان داريم و به آنها عشق مي ورزيم بجنگيم ولی هيچ وقت فراموش نمی‌ کنیم چون زنده‌ ايم. فراموشی فقط با مرگ محقق می‌ شود. مردن تنها راه شرافت‌ مندانه‌ برای فراموشی است.  اين ‌نبودن‌ ها نسيان ‌ناپذیرند. 

..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 213 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 1:00