..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ]..

متن مرتبط با «این روز ها پر از سکوتم» در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. نوشته شده است

شما كه گردنت بلنده ميشه بگي باهار كدوم وره ؟!

  • یه اصطلاح تو روانشناسی هست به اسم "anhedonia" به حالتی گفته میشه که چیزایی که قبلا شخص رو خوشحال میکرد، دیگه تاثیری تو حالش نداره. در رابطه با خيلي چيز ها من جمله ايام عيد من دچار اين حس شدم . + به عنوان اخرين پست ، توي كامنتا يا لينك ناشناس كه در پست ثابت هست ؛ يك يادگاري ، پيشنهاد ، انتقاد ، سوال و يا بقول مهران مديري چيزي كه بخواي بگي و من توي چند مورد قبلي نگفته باشم رو برام بفرستين :) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گاه حتي ميبينم كه زمين زير دو پايم از تكيه گاه تهي ميشود

  • همه انسان ها، در لحظاتي از زندگيشان، خود را تنها احساس مي كنند. تنهايي زيستن يعني جدا شدن از آنچه بوديم براي رسيدن به آن چه در آينده خواهيم بود . الحق و الانصاف تنهايي عميق ترين واقعيت بشری است. و آرامشي كه در تنهايي هست در هيچ چيز ديگري نميتوان يافت . شايد به همين سبب است كه جز يكبار !!! حرف هاي دل شوریده ام را هميشه بر دفتر نوشتم و علاقه اي به اينكه در مورد حالم و يا آرزوهايم با كسي صحبت كنم ؛ و يا حتی ملاقاتي داشته باشم ، نداشته ام . آخر ميداني حقيقت اين است كه وقتي از سر عادت يا دلتنگي و يا حتي تنهايي چیزی را میگویی ,بهتر كه آن را به كسي نگويي بلكه بجایش دفتری برداري و او را بنویسي ، یکی دو روز بعد آنچه را که نوشته‌ای بخوان , و می توانی ببینی که او می ‌توانست چیزی وحشتناک برای گفتن بوده باشد كه جز پشيماني و بد و بيراه گفتن به خود چيزي عايدت نميشود . ضمنا مدتي كه اين كار را انجام دهي ، به این ترتیب به آهستگی استاد خود شده و می‌ دانی چه چیزی گفتنی و چه چیزی نگفتنی و چه كاري نكردي است حتي :) هم اكنون پستم را از همينجا مينويسم :) كه لذت تنهايي بالاي كوه رفتن را با شما تقسيم كنم :) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پاييزم و چشم انتظار بهار :)

  • ‏غم، آدمیزاد را بی‌ حرف‌ می‌ كند . غم باعث ميشود كه آدمي نداند دقیقاً از چه بنویسد و اصلا چرا بنويسد ؟ + حال و هواي غروبِ جمعه ها كليك++ تركيبي از تابستان و پاييز شهرم كليكپ.ن: فيلم مربوط به باران بهاري و درخت انجيرم :) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • 8 سال و ٣٦٥ روز گذشت

  • هميشه تولد علامتيست پر معنا در سر رسيد تقويم ها ، اين بار اما دليلي شد براي نوشتن اين متن با دستان من براي تشكر و قدرداني ، تشكر از وبلاگ عزيزم كه براي هميشه در دل و خاطرم ماندگار خواهد ماند .  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تنها مرگ است كه دروغ نميگويد

  • يكي از تفريحات و لذت هاي زندگي من تنهايي به بالاترين نقطه ي شهر رفتن  كليك و ساعت ها در سكوت خيره به شهر شدن است . گاه آنقدر محو داستان هر يك از چراغ هاي روشن خانه هاي اين شهر ميشوم  كليك كه ديگر زمان از دستم خارج ميشود . اما همين لحظات براي من بسيار زيبا و دلنشين هست . به طوري كه اصلا علاقه اي به جايگزين كردن اين تفريح با ساير تفريحات معمول را ندارم . چرا كه روز به روز ديدگاه عميق تري از زندگي را به من هديه ميدهد . بهتر ميفهمم كه چقدر با وجود اين همه بزرگي و عظمت جهان ، ما انسان ها هيچيم و دنيا چقدر عبث و باطل است . درباب همين مطلب و پيرامون عبث بودن وجود ؛ شوپنهاور اشاراتی دارد که صحنه های زندگی همچون تصاویر منقوش برسنگ های سخت و ناهموارند. از نگاه نزدیک اثری برما نمیگذارند و چیز زیبایی در آنها یافت نميشود مگر آنکه قدری دورتر بایستیم . در واقع دست یافتن به آنچه مدتها در آرزویش بسر برده ایم ؛ فقط کشف این حقیقت است که آن چیز چه مایه پوچ و توخالی بوده ! گاهي ماچنان زندگی میکنیم که گویی درانتظار چیزی بهتر هستیم حال آنکه اغلب  آرزو میکنیم که ای کاش گذشته بازگردد و برآن حسرت میخوریم. ما به زمان بسان چیزی نظرمیکنیم که باید درگذرد و دراین رهگذر مارا به اهداف و خواسته هايمان برساند . اكثر مردم هنگامیکه به پایان کار میرسند و نظری بر گذشته می افکنند در می یابند که سرتاسر زندگی را چون چیزی گذرازیسته اند و باحيرت مشاهده میکنند که آنچه بی اعتنا از کنارش گذشته اند و لذتی از آن نبرده اند ، همان زندگی شان بوده یعنی همان چیزی که بخاطرش زندگی کرده اند .آه، چه مخلوق حریص, ...ادامه مطلب

  • من پريشان حال و دلخون با همين دنياي خويشم :)

  • متنفرم از روزهايي كه حتي خود نميدانم دردم چيست ؟ شايد هم ديوانه شدم و بقول آر دي لينگ ديوانگي يك سازگاري كاملا عقلاني با يك جهان ديوانه است .و اين يعني من هم در حال سازگاري با دنياي خويشم  :) به هر جهت هرچه فكر كردم دليل منطقي را پيدا نكردم و با همين شوريده حالي پشت فرمان نشستم  و به سمت شهر مورد علاقه ام رفتم بلكه مقداري از اين حال بد را به حال خوب تبديل كنيم .  بار ديگر شهري كه دوست ميداشتم / ميدارم / خواهم داشت  :) كليك و كليك  پ.ن : سردي دي ماه و زيبايي برف باعث شد كه اين كليپ را اماده كنم . ممنون از مهران ياوري عزيز:) + باهم بشنويم  + نوشته شده در جمعه هفدهم دی ۱۴۰۰ ساعت 22:40 توسط دلآرام  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مبر ز موي سپيدم گمان به عمر دراز / جوان ز حادثه اي پير ميشود گاهي

  • در آینه نگاه ميكنم و انگار چیز زیادی تغییر نکرده است. فقط پس از پنج سال چندين تارموي سفيد شده كه هر بار مادرم به زور آنها را از روي سرم جدا ميكند اما بي فايده است و شاید چند س, ...ادامه مطلب

  • از یک جایی به بعد آدم عوض می‌ شود

  • از یک جایی به بعد آدم عوض می‌ شود . یکسری خلق‌ و خوها ، عقاید، دغدغه‌ ها. خيلي چیزها می‌توانند روی این تغییرات موثر باشند. سن، تجربه، دوستان، جامعه و کتاب‌ ها و فیلم‌ ها و ... اين روزها بزرگترین تغییر, ...ادامه مطلب

  • هيچ وقت اجازه نده كه حدت را به تو متذكر شوند

  • همیشه از یك حدی که بگذرد قضیه برعکس ميشود. از يك حد كه مهربانتر شوي سو استفاده ها از تو زياد ميشود ، نقد و انتقاد و حسادت ها زياد ميشود از يك حدي که بیخیال تر شوي همه چیز روال‌ تر ميشود. لكن اين حد بس, ...ادامه مطلب

  • مرگ تو جهانی را محزون و و جهانی را خوشحال کرد

  • حاج قاسم هم رفت. به حضورش عادت کرده بودیم مثل آن داداش بزرگ معروف دعواهای کودکی ‌مان که هروقت کم می‌ آوردیم از او مایه می‌ گذاشتیم، حاج قاسم هم برگ برنده ي همیشگی بود. هروقت نتانیاهو و ترامپ گنده ‌تر , ...ادامه مطلب

  • من هيچ وقت آدم دست و دلبازي نبودم :)

  • یک وقت‌هایی آهنگ‌هایی هستند که آدم را به خودشان می‌گیرند. یعنی جدا از آهنگشان، متن ترانه و شعری که خوانده می‌شود عجیب به دلت می‌نشیند. حس می‌کنی چه حرف دل تورا می‌زند. این جور وقت‌ها اغلب، سوزنمان گیر, ...ادامه مطلب

  • يكي از افتخارات زندگي ام شايد همين باشد كه هيچ وقت آدم دورو اي نبوده ام :)

  • يا اصول نقابت را خوب و محکم بچین که هیچ کسی پی به اصلت نبرد ، یا نقابت را بردار تا همه تکلیف خودشان را بدانند :) , ...ادامه مطلب

  • اين روزهاي من

  •  خودم را قایم می کنم پشت لبخندها. پشت مشغولیت های روزمره. عادی زندگی می کنم. بی سر و صدا رفت و آمد می کنم. خودم را گم می کنم توی بوی قهوه ای که بی دلیل بیدار نگهم دارد. فرار می کنم از خودم. فرار می کن, ...ادامه مطلب

  • من از حالم به این مردم دروغای بدی می گم

  • بسياري از نرسيدن ها ريشه اش در عزم استمرار است

  •   مدتی است به این نتیجه رسیده ام که بسیاری از نرسیدن ها ریشه اش در عدم استمرار , است.عدم استمرار , (ادامه نیافتن - ادامه ندادن) یک ریشه تاریخی در این مملکت دارد و ما که حامل این ژن تاریخی هستیم عادت کرده , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها