خط ِتا های زندگی

ساخت وبلاگ
 

اکثر اوقات عادت دارم که موقع خواندن کتاب، گوشهٔ بالای صفحاتی را که می‌پسندم، تا بزنم. پسندیدن عبارتست از به کار آمدن در آینده یا چیزی از گذشته را به خاطر آوردن یا نکتهٔ مهمی را بازگو کردن. به این ترتیب من کتاب‌هایی دارم که اگر هنوز بازشان نکرده باشی ، می‌شود از نیم رخشان فهمید جایی از آن چنگی به دلم زده است یا نه. دلبری کرده ، یادی گذاشته یا خاطره ای را با خود دارد. میدانید ، صفحه‌ای که تا خورده، سندی است به نام تا زننده‌اش. درست بشو نیست. ردش نمی‌رود. محو کردن خط ِتا احتمالا فقط با بازیافت کتاب ممکن است ! وقتی به روزهای رفته نگاه می‌کنم، می‌بینم رد تای بعضی از آن روز‌ها، با فشار محکم ِ دست روزگار تا خورده و محو هم نشده و نمی‌شود انگار. روزهایی که سند خورده است به نام تا زننده‌اش حال این تا زننده شاید کسی خندیده و روزگار آن را در ذهن و قلبمان تا زده ،شاید چشمی به هم خورده ، شاید صدایی سلام کرده، شاید دستی تکان خورده ، پایی قدم زده. شاید اتفاق غیر منتظره ای رخ داده و الخ . بااین وجود امروز ماییم و کتابی که هر از چند صفحه‌اش، گوشه‌ای تا خورده دارد. و گاهی اوقات که نیم رخ این کتاب روزگار را نگاه میکنی آن صفحه ی تا خورده اش را که میبنی دستت را میگیرد و تو را میبرد به آن لحظه ای که صفحه را برای همیشه تا زده . کم نیست این لحظات خصوصا یک سالی هست که اگر بگویم کتاب زندگی ام یک درمیان و یا هرروزش تا خورد اغراق نکرده ام . تا خوردن هایی که گاهی باآن ساعت ها گریه کردم ، گاهی خندیدم و گاهی فقط دعا کردم .  و دقیقا امروز خط تایی مرا برد به همان روز و همان حال . درهرصورت کم نیست این خط ها و همانطور که گفتم فقط درصورت بازیافت است که این خط تا ها پاک میشوند . تا لحظه ی بازیافت ما کی برسد الله اعلم .

 

+ از همین تربیون خسته نباشید میگویم به خواننده ی وبلاگی که دیروز تمام پست هارا خوانده اما دریغ از یک اعلام حضور :|

..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].....
ما را در سایت ..[ حرف هآی یک دآنشجو معلّم ].. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dabeer92-newa بازدید : 225 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 0:35